جفای بزرگ درحق کودکان ماست.
نوشته: نجیب الرحمن شمال
7 دسامبر2020 / مطابق 17 قوس 1399
یکی از پیامد های ناگوار جنگ بی بهره ماندن ده هاهزار اطفال معصوم کشورما ازنعمت سواد و رشد تفکرعقب گرایانه در میان نسل جدیدجامعه ماست. همه میدانیم که اینکار بیشتر بصورت عمدی وقصدی انجام میگیرد تا کودکان ونوجوانان باسواد نشده و از حقیایق تلخ درمورد تاریخ کشورشان وکسانیکه بر آنها ظلم روا داشته اند آگاه نشوند. اطفال و نوجوانان کشورما از همان آوان کودکی برای رفتن به مکتب وفراگیری علم ودانش لحظه شماری نموده و به همین ترتیب ده ها سال عمر عزیزشان بخاطرمساعد نشدن امکانات درسی بی فایده به پایان میرسد. با ادامه جنگها کشورما درعرصه های مختلف متقبل خسارات هنگفتی شده که معارف وپروسه تعلیم وتربیت درست اطفال یکی از اضرار همین جنگ بشمار میرود . اما با وجود آمدن تغییرات چشمگیر در عرصه های مختلف، در زمینه رشد معارف وحتی اعمارمکاتب معیاری برای متعلمین ، ما شاهد کدام دستآورز بزرگ نبوده ایم وصرف زمینه های سرقت برای دزدان و رهزنان میسرشد تا فقط کیسه های خودرا از پولهای چپاول پرکرده وبا ارائه گزارشات دروغین در مورد مکاتب خیالی و معلمین خیالی میلیونها دالر را اختلاص و چپاول نمایند. وقتی گزارشات بعضی از رسانه ها را از ولایات ونقاط دوردست کشور و حتی از داخل شهرکابل درمورد مکاتب ومواد درسی آنها به تماشا می نشینم ، واقعآ تعجب کرده و برحال متعلمین بیچاره ومکاتب بدون همه چیز و حتی ساده ترین میز و چوکی در داخل صنف های درسی اشکهایم را گرفته نمی توانم. آخر کجاست آن وجدان های بیدار ومسئولین با احساس وبا عاطفه ؟ آنایی که هم استندازترس جان و از دست ندادن معاش ناچیزیکه بدست میآوردند – سخنی برلب نمی آورند ومهر سکوت برلب میزنند. درحالیکه کشورما صدهاسال قبل به اثرتلاش های حکومت های گذشته دارای سیستم منظم درسی از پایین تا به بالا بود وحتی در دور دست ترین نقاط کشور زمینه های ابتدایی کسب علم ومعرفت برای اطفال و نوجوانان میسر ساخته شده بود که با تآسف طی سالهای شصت وهفتاد به بهانه های مختلف ویران ، سوختانده وازبین برده شدند که همه ما شاهد آن بدبختی ها هستیم وهیچکسی هم نباید از آن اعمال ضد ترقی وپیشرفت خود درمقابل جامعه منکرشود که در نتیجه آن مظالم یکی دو نسل جوانان امروزی ما ازنعمت سواد بی بهره مانده اند. بهرحال هرگاه مظالم آنزمان را آنرا کنارگذاشته واز آن بگذریم ، برحال معارف امروزی و درد شاگردان مکاتب کشورخود باید گریه کنیم. زیرا باتغییرهر حکومتی طی بیست سال اخیر، بجای رشد وترقی معارف ، ما بیشتر شاهد ضربه خوردن اساسات اصلی معارف کشورخویش به بهانه های مختلف و از جمله آوردن تغییرات واصلاحات در سیستم درسی معارف کشور بوده ایم که هرکدام آن ضربات خیلی مهلک وتباه کننده بوده اند. آخرین تحول ؟ً! و اصلاحات در امور معارف کشور همانا خلاقیت های فوق العاده خانم حمیدی سرپرست وزارت معارف کشور است که زبان زد مردم عام وخاص گردیده است. خانمی که در امریکا بزرگ شده و حتی به خواندن ونوشتن زبان مادری خود یک کلمه هم آشنایی و بلدیت ندارد و در روز ارائه برنامه های کاری شان به اعضای پارلمان که خودم آنرا بصورت لایف به تماشا نشسته بودم، سخت شرمنده شده و یکباردیگر برحال و روز این مردم ستمدیده وبخصوص اطفال ما که آینده سازان این کشور اند- سخت گریستم. خوشبختانه درحالیکه ایشان رآی اعتماد اعضای شورای ملی را بدست نیاوردند که خود یکی از عجایبات پارلمان امروزی ماست، وبه اساس فیصله قبلی پارلمان باید مستقیم به سوب خانه خویش میرفتند ، اما با بسیار دیده درایی وبی شرمی برای ادامه کار بحیث سرپرست وزارت معارف الی امروز به کار خود ادامه داده وهر روز یک گلی را به آب میدهد. وقتی بخاطر جلب حمایت تعدادی ازوکلای عقبگرا وبیسواد برنامه های دینی را برای معارف آینده کشورمطرح نمود که باعث ایجاد سروصدا وحتی اخلال مجلس شد برای تقریبآ یک ساعت گردید، گفتم هرگاه چنین شود، دگرباید گلیم معارف وپیشرفت علم ودانش را درمکاتب کشور از دل باید دور بیاندازیم. شخصآ درحالیکه به هیچ صورت خلاف فراگیری تعلیمات و اساسات واقعی دینی در بین شاگردان معارف کشور نیستم ، اما رشد عجولانه اندیشه های عقبگرایانه وسوق دادن معارف کشور را بسوی تندگرایی وافراطیت بصورت قطع مردود میدانم. زیرا ما هم در همان کشورخویش درس خوانده وتحصیل نموده وحتی کار کرده ایم ، اما بصورت قطع چنین روش های تندگرایانه مانند امروز در دستورکار وزارت معارف وقت نبود وهمه بصورت بسیار منظم درس خوانده واساسات تعلیمات دینی خودرا از همان استادان گرامی خود ودرهمان مکاتب بدست میآوردیم . امروز که بخاطر پخش اندیشه های تندگرایانه مذهبی به صدها مدرسه شخصی وحتی دولتی در مرکز و ولایات کشورفعالیت مینمایند وهرکدام سالانه مانند فارم های چوچه کشی مرغداری تولیدات دارند ، فکر کنم که به صد ها سال دیگراز این ناحیه خود کفا خواهیم بود، پس ضرورت آوردن چنین به اصطلاح تغییرات و اصلاحات در وزارت معارف جز خوش خدمتی به باداران اجنبی و پخش اندیشه های کورکورانه آنها ، دگر چه هدفی درقبال دارد ؟؟ منحیث یکی از شاگردان خیلی کوچک معارف وتحصیل کرده علوم پیداگوژی نه تنها این روش وطرح های خانم حمیدی را شدیدآ رد مینمایم ، بلکه هرگز آنرا به نفع معارف کشور خویش نمیدانم . درحالیکه به هزاران تن از معلمین و اساتید باتجربه ، با کفایت و دلسور برحال اطفال کشور ما از درد بیکاری وبی سرنوشتی رنج میبرند، از جناب رئیس جمهور افغانستان صمیمانه و با کمال احترام تقاضامینمایم تا یکی از خانم های باتجربه وازجمله معلمین و اساتید گذشته معارف کشور را برای احراز مقام وزارت معارف کشور جهت اخذ رآی به پارلمان معرفی نموده وبه این داستان غم انگیز وسایه شوم ضد ترقی و پیشرفت در وزارت معارف کشور نقطه پایان گذاشته واز دیسانت نمودن هرکس وناکس و به دستوراجانب به پست های اساس دولتی باسرنوشت این کشور وبخصوص معارف آن بیشترازاین بازی نکنند. دیگر کارد واقعآ به استخوان مردم چه ، که حتی به استخوان اطفال نازنین ما هم رسیده است. بازی با معارف کشور – درحقیقت جفای بزرگ با علم ودانش وجنایت نابخشودنی درحق اطفال ما یعنی آینده سازان این کشوراست. لطفآ مکاتب ما را از نفوذهرنوع اندیشه های افراط گرایانه وخرافات مذهبی به دور نگهدارید.اطفال ما فقط به درس و تعلیم صلح آمیز وآنهم دریک فضای عاری از هرنوع خشونت وافراط گرایی ضرورت دارند. لطفآ بجای مصارف بیجا وبیمورد درمورد طرح های احمقانه ، پول های این پروژه ها را برای اعمار مکاتب جدید وتهیه کتب و میز وچوکی مکاتب بی همه چیز ما به مصرف برسانید. معارف مال شخصی کسی نه، بلکه متعلق به همه ملت و مردم کشورماست. لطفآ مساجد را برای ادای مناسک دینی و مذهبی مردم متدین ما ومکاتب را به محل کسب علم ودانش برای اطفال و نوجوانان کشورما مبدل نمایید. یکبار ببیند که جهان امروز به کدام اندیشه رسیده و درموردسفر به فضای لایتناهی می اندیشند،وبه خودنگاه کنیم که بدبختانه چگونه وبازهم با کدام عوام فریبی هاعقب رانده میشویم؟ بیداری ملتم آرزوست! مشعل تابان علم ودانش درکشورما فروزان تر باد !
ومن الله توفیق